آرمان تبریز-آقا که شما باشید – و خداوند آقازاده هایتان را برایتان نگه دارد خصوصاً جنس ژن خوب هایش را – ؛ بنده ی یک لا قبا ی روان پریش ، تازه در این چلچله ی روزگار ، شستم خبردار شده است که اَی دل غافل ، هرچه بلا و مصیبت از برخی وکلا بر سرمان می بارد از آراء خبیثه ی خویشتن خویشمان است که در ایام سرنوشت ساز انواع و اقسام انتخابات ارزانی حضرات سلیم الذات می فرماییم و با آراستن قامت مبارکشان به ردای وکالت ، از راه راست بدرشان می کنیم بنده خدا ها را ، اگرچه مشت محکمی هم بر دهان یاوه سرایان شرق و غرب ( به غیر از روس و چین ) همچی با همان آراء مان می نوازیم که گرین کارت های ممالک خبیث تر از آراء وکلایمان به حالشان گریه همی کنند !
می فرمایید نه – بلا نسبت جمیع رای دهندگان حماسه ساز همیشه در صحنه – ( گوشتان را بگیرید تا عرض کنم ) ، خیلی بیجا می فرمایید و چیزی هم آنورتر ؛ کور که نیستیم ؛ ( تازه بروید کلاهتان را هوا بندازید که از آقایی خودمان عفت کلام نگه داشتیم و نفرمودیم خر که نیستیم ) ،به کوری چشم دشمنانی که عرض شد ، ناسلامتی داریم می بینیم خُب !، شاهد چند دانه تقدیم تان بکنم تا از خر شیطان بیایید پایین و راست عباسی باورتان بشود مو لای جرز عرضی که فرمودیم نمی رود؟! یک دانه ، ده دانه ، هزار دانه ؟! دِ لامصب ها جیکتون دربیاد و بفرمایید چند دانه ، چند عدد ، چند راس و حالا هرچی که شما بفرمایید ، چرا لالمونی گرفتید ، جنم تان کجارفته بی جنبه ها ؟! زِکی !
آراء خبیثه بد تر از اینکه می روید و در سر سفره ی یک مشت آدم مخلص و نجیب و درد شناس و خداترس و نماز شب خوان و « غیره » می نشینید و می خورید و می آشامید و شکمی از عزا در می آورید و آنگاه سخنانشان را که از روی احساس تکلیف و فی سبیل الله قصد پر زحمت وکالتتان در انواع و اقسام وکالت گاهها کرده اند و نشان به این نشان که شرف و ناموس و حیثیت شان را هم بهرالوعده وفاهایشان گرو می گذارند ، استماع می کنید و آنگاه با همان جنس آراء که عرض شد ، به چه حال و احوالی استحاله شان می گردانید و لاجرم آن رویشان را بالا می آورید و به وسوسه ی « حالا بخور کی نخور » مبتلایشان می سازید ؟! ( یکی میل کردی زجیبش ناهار / نگر تا چپاول کنند چار سال ) ! می فرمایید آدم نداشته هایش را چطور می تواند گرو بگذارد ؟!! اَی ناقلاهای خبیث الرایِ حاضر جوابِ بدجنس !
تف برهرچه آراء خبیثه تان که این آدم های ناز نازی و تو دل برو و منزه الذات و ریش و پشم دار و یقه آخوندی و – بلا نسبت گربه – ملوس را از این رو به آن رو می کند ، و ایضاً خویشتن خویشتان را از برای ستاندن آن بعد حالی به حالی شدنشان ، همی به درجه ی شنیع اشرار و نابکار و لاکردار و باتوم خور و اجنبی پرست و « عیره » می نایالانید و یا همان نایل می فرمایانید ؟! شاعر که خودمان باشیم – من باب حمایت از تولید به مصرف دراستفاده از اشعار- می فرماید :
چون اهل مصیبت نظری کرد چپ وراست
دیدند خورند مال خلایق همه بی کاست
نا گاه صدایی زاعماق سماوات به پا خاست
گفتا که مصایب همگی جمله زِ آرا ءست
ابوالفضل وصالی – ۹۸/۹/۱۶
- منبع خبر : خبرگزاری آریا