آرمان تبریز-احمد بایبوردی؛عید قربان در زمره اعیاد بزرگ مسلمانان شمارده میشود و آن را به عید اضحی نامگذاری کرده اند، چرا که اضحی جمع ماده ضحی به معنی ارتفاع روز و امتداد نور آفتاب است و هنگامی که خورشید بالا میآید (قبل از ظهر)، آن موقع را ضحی گویند. به همین سبب حجاج به هنگام بالا آمدن آفتاب قربانی میکنند، بدین سبب روز دهم ذیالحجه را که قبل از ظهر آن، عمل قربانی انجام میشود «عید اضحی» میگویند. فدا کردن مال و انفاق آن در راه خدا از جمله اسراسر و حکمتهای قربانی است.
کشتن حیوان در مراسم قربانی اشاره به کشتن نفس اماره است و مرد خداشناس با شمشیر برنده عقل و ایمان، حیوان نفس را که به طور دائم وی را به کارهای زشت وا می دارد مقتول سازد و خانه دل را از لوث نفس لئیم پاک گردانده، آنرا در راه حق و پیشگاه محبوب قربانی کند و حج اکبر نماید که اگر نفس اماره و خواهش های او کشته نشوند و آرام نگیرند هرگاه تمام نعمتها و ثروتهای دنیوی در اختیارش باشد و زمین و آسمان را ببلعد باز هم سیر نمی شود و ندای هل من مزید دارد.
اگر انسان بخواهد شامل رحمت الهی گردد، باید عمل بسیار خوبی انجام دهد تا از طریق آن عمل به پروردگار نزدیک شود. این نزدیک شدن به خداوند از راه اطاعت و بندگی خالصانه و بی ریا مقدور می شود. البته بالاترین و عالی ترین نمونه قربان، مبارزه با نفس و نابودی رذایل اخلاقی و نفسانی می باشد. حدیث« موتوا قبل ان تموتوا»، با معنای بمیرید قبل از اینکه شما را بمیرانند. منظور از کلمه «موتوا» در این حدیث همان هوای نفسانی است. یعنی انسانیت و منیت خود را قربانی کنید تا به راحتی به دیدار پروردگار نایل شوید. با این توصیف فلسفه عید قربان نیز به راحتی محرز می گردد.
قربانی رمز فداکاری و از خودگذشتگی و دادن جان در راه محبوب و حد نهایی تسلیم در برابر معبود است یعنی همچنان که خون این قربانی را در راه تو ای خالق یکتا بی دریغ میریزم حاضرم بدون هرگونه تعقل در راه دفاع از حریم دین و اجرای فرامین آسمانی تو از جان خود نیز بگذرم و خون خود را تقدیم پیشگاه اقدست نمایم. زمانی که حیوانی در روز عید قربان در وادی منا به دست حجاج مسلمان ذبح میشود و نغمه روحانی “بسم الله وجهت وجهی للذی فطر السموات والارض” طنین در فضای قربانگاه میافکند خاطره اعجابانگیز و الهام بخش دو عبد موحد و دو بنده با اخلاص خدا ابراهیم و اسماعیل را در دلها زنده میسازد. پدری پیر و کهنسال با چهرهای نورانی و ملکوتی که آثار عظمت و جلالت روحی از سیمای متین و آرام او نمایان است بر بالین فرزند جوان و خوش سیمای خود ایستاده آستین بالا میزند و تیغ برندهای را در پی حکم غیبی الهی بر گلوی فرزند مینهد . فرزند نیز بدون ترس و وحشت و با حالت تسلیم میگوید پدر به آنچه مامور گشتهای عمل کن که من هم به خواست خدا از صبرکنندگان خواهم بود و سرانجام ابراهیم با موفقیت کامل از این امتحان بزرگ الهی سربلند بیرون آمده و به درجهای از اخلاص و فداکاری در راه خدا میرسد که خداوند میفرماید: ذبح عظیمی فدایش کردیم. لذا خداوند برای بزرگداشت این خاطره توحیدی و اخلاص الهی مقرر فرموده هر سال در موسم حج در وادی منی توسط زوار بیت الله الحرام گوسفند، گاو و یا شتری ذبح گردد تا آن صحنه فوق العاده درخشان چون نوری برای همیشه در تاریخ انسانیت بدرخشد و خاطره ازخودگذشتگی آن دو بنده مخلص (ابراهیم و اسماعیل) سندی برای نمایش شرف و فضیلت آدمیت باشد.
جناب دکتر احمد مبلغی رییس محترم دانشگاه مذاهب اسلامی فلسفه قربان را در پنج نکته کلیدی بیان می کند که حایز اهمیت است:
یکم؛ تعیین مسیر زندگی و افق فراروی آن
عید قربان «مسیر زندگی» و افق فراروی آن را نشان میدهد. این مسیر مبتنی بر توجه ژرف به خداوند، همراه با احساس و امید، نعمت و امنیت و ارتباط شاد با انسانها است. و افق آن، عبودیت و بندگی محض و تقرب به خداوند است؛ تقربی جامع، ژرف، پر احساس و چند لایه. هر چند که این تعیین مسیر در اندیشههای اسلامی به صورت متعدد مطرح شده است؛ اما عید قربان اندیشههای مسیر تقرب را در قامت نمادهایی با قابلیت حضور استوار در تاریخ آشکار کرده، و فرصتی را برای بازتولید مداوم اندیشه تقرب به خداوند فراهم آورده است. عید قربان نماد «رابطه ناب خلق و خالق» و نمود معنویت مواج «تقرب به خداوند» است. قربان، رفتن تا نزدیکی خداوند و بازگشتن به سوی خلق به صورت شاد و مسرور است.
دوم؛ فرودستی غیر خدا در برابر خدا
بر اساس فلسفه عید قربان، انسان در بندگی خود به مرحلهای باید برسد که حاضر شود در راه خداوند از همه چیز بگذرد و در ترجیح بین خدا و غیرخدا، خدا را انتخاب کند حتی اگر آن غیر، فرزند باشد. از این رو، بر اساس فلسفه این عید، همه چیز باید در برابر خداوند، وضع فرودستی پیدا کند.
سوم؛ عطوفت خداوند پشتوانه عاطفه انسانی
عید قربان بیانگر و روایتگر رحمت الهی است؛ چه آنکه حضرت ابراهیم(ع) در جریان ترجیح خدا بر فرزند خود مشمول «عطوفت خداوند» شد. نقطه زیبا و استثنایی حادثه آن است که عطوفت خداوندی به مدد عاطفه انسانی آمد و عواطف پدری را از شرایط سخت (و بر حسب چینش ظاهری بیرحم) نجات بخشید.
چهارم؛ توجه به جامعه و خدمت خلق
در عید قربان، تقرب به خداوند با حل برخی از مشکلات اجتماعی همچون فقر پیوند برقرار کرده است. دیگر اینکه شاد بودن به صورت جمعی و اجتماعی، نظیف بودن و نو پوشیدن، دید و بازدید داشتن و… بخش دیگری از ابعاد اجتماعی- انسانی عید قربان است.
پنجم؛ تأسیس مکتب توحید و ملت ابراهیم
داستان ابراهیم(ع) شروع حرکت بیپیرایه «توحید» به صورت یک جریان پر امتداد در تاریخ است. آیینی که در تاریخ با قدرت هر چه تمام شکلگرفته، تداوم یافته و ابعاد و لایههای اجتماعی خود را تعریف میکند و در قالب ادیانی مهم ظهور و بروز میبخشد. این داستان و بنیان گذاشتن کعبه در متن آن به دلیل چند نکته ارتباط وثیق و محکمی با جریان و آیین توحیدی پیدا میکند.
درعصر ما کسانی که به معنی واقعی معنی قران را درک نموده اند برای ما بعنوان الگو وسرمشق هستند.ازجمله این افراد شهید مهدی باکری است که قبل ازاینکه عازم جبهه شوند نفس خویش را قربانی نموده اند زمانی که شهردار بودند وبه آن پیرزن کمک کردند وزمانی که جنازه برادرشان در تیررس دشمن بود گفتند که اجازه می دهید برویم جنازه اش را بیاوریم گفتند که اگر همه جنازه ها را می آورید بروید وگرنه بردار من با بقیه فرقی ندارد.اینها همه مصداق وگفتمان هست که متاسفانه با گذشت چند دهه در میان ما ضعیف شده است .نمونه دیگر شهید چمران است که همه چیزش را در راستای باور واعتقادتش قربانی کرد از نفس گذشت از دایره منیت وغرور گذشت تا جاودانه شود .چمران به ما نشان داد که با فدا شدن و از خود گذشتن میشود به اهداف الهی و بزرگ رسید.چمران در جنوب لبنان در میان بچه های یتیم قربانی شدن ومثل شمع سوختن را به من وشما می آموخت.
آنجا که می گوید خدایا …تو را شکر میکنم که از پوچیها، ناپایداریها،خوشیها و قید و بندها آزادم کردی و مرا در طوفانهای خطرناک حوادث رها کردی، در غوغای حیات در مبارزه با ظلم و کفر غرق کردی و مفهوم واقعی حیات را به من فهماندی. فهمیدم سعادت حیات در خوشی و آرامش و آسایش نیست بلکه در درد، رنج، مصیبت و مبارزه با کفر و ظلم و بالاخره شهادت است.همیشه میخواستم که شمع باشم، بسوزم ، نور بدهم و نمونهای از مبارزه، کلمه حق و مقاومت در مقابل ظلم باشم. میخواستم همیشه مظهر فداکاری و شجاعت باشم و پرچم شهادت را در راه خدا به دوش بکشم. ای حسین (ع)، من برای زنده ماندن تلاش نمیکنم و از مرگ نمیهراسم بلکه به شهادت دل بستهام و از همه چیز دست شستهام ولی نمیتوانم بپذیرم که ارزشهای الهی و حتی قداست انقلاب بازیچه دست سیاستمداران و تجار مادیپرست شده است.خدایا ، خدایا ! به سوی تو می آیم ، از عالم و عالمیان می گریزم ، تو مرا در جوار رحمتت سکنی ده.چمران اقتدایش را به ذبح عظیم الهی یعنی حسین ع نموده بود واز این لحظه در زمره شهیدان بود.هرکسی عاشق حسین ع شد وبر نفس خویش مسلط گشت می شود کسی مثل باکری وچمران که ان شاالله بتوانیم در زندگی الگوی خویش قرار دهیم. بدون شک اگر حالاتی که مورد تبیین قرار گرفت در انسان تحقق یابد، دیگر در برابر گردنکشان و زورگویان و مستکبران هیچ گاه زانو خم نمی کند، و هچنین به خدای بزرگ تکیه کرده و از کسی نمی هراسد. چرا که فقط از او استعانت می جوید و فقط او را بندگی می کند. «إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعین؛ (پروردگارا!) تنها تو را می پرستیم؛ و تنها از تو یاری می جوییم»
آرى ! حسین بن على(علیه السلام)، انسانى برتر از عرش و فرش است که خدا او را در قرآن کریم نفس مطمئنه نامیده «یا أَیتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّه» و او را به جوار خود فرا خوانده « ارْجِعِى إِلى رَبِّکِ راضِیه مَرْضِیه فَادْخُلِى فِى عِبادِى وَ ادْخُلِى جَنَّتِى» و او نیز با کمال اخلاص در لبیک گفتن به فراخوان پروردگار شتاب کرده و با دادن سر مبارکش در راه رضاى پروردگار در مناى حسینى، ذبیح اعظم خدا شده است.
منابع:
۱-http://www.farsimode.com/1390/08/15/%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%D9%87-%D8%B9%DB%8C%D8%AF-%D9%82%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D9%86-%DA%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA%D8%9F/
۲-https://imamhadi.com/1948/%D8%B9%DB%8C%D8%AF-%D9%82%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%D9%87-%D8%A2%D9%86-%D8%A7%D8%B2-%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%AD%D8%B6.html