آرمان تبریز-جلیل تجلیل دانشگاه تهران؛خدمات اثرگذار و تهی از ریای دکتر رفیعیان به فرهنگ و دانشگاههای آذربایجان بسیار درخشان و زبانزد همگان است. از آن جمله مشارکت در تأسیس دانشگاه آزاد اسلامی در تبریز و تصدّی قائممقامی آن، که مشحون از محبّت و دوستی و دانشجوپروری و زیباییهای اخلاقی و معنوی بود.
یادکرد بزرگان دین و دانش و آنان که مهر در دلها افکنده و با فروتنی کمر خدمت به جامعه بر میان بستهاند از سنّتهای بسی ارزشمند است.
من آشنایی دیرینی که با دکتر رفیعیان داشتهام ریشه در سالهایی دارد که در محضراستاد فرهیختۀ کمنظیر مرحوم دکتر ادیب طوسی در سالهای ۱۳۳۱تا ۱۳۳۴در دانشکده ادبیّات دانشگاه تبریز تلمّذ میکردم. اندیشههای آن بزرگاستاد در نقد ادبی و تاریخ ادبیّات ایران در جانم پرتو افکنده بود که تداعیبخش سال ۱۳۳۷ است که شادروان دکتر رفیعیان در دانشکده حقوق دانشگاه تهران تحصیل میکرد و پیش از آن، در دانشکده ادبیّات دانشگاه تهران در دورۀ دکتری ادبیّات فارسی تحصیل فرموده بودند. این رشتۀ مودّت خاطرات ما را هم با خاندان استاد دکتر ادیب طوسی پیوند میدهد بهویژه هنگامی که یادنامۀ باشکوه استادان در آن نمایان است. فرزند مرحوم ادیب طوسی، همکلاسی مرحوم رفیعیان بوده و در وصف رفیعیان عزیز و محبوب دلها مقالت پرداختهاند. جملههایی از این دکتر حقوقدان که حقوق اسلاف خود را پاس داشته و مودّت پدرش را تذکار میدهد، بر آنم میدارد که اینجا عباراتی از آن فرزند برومند را در حق رفیعیان بیاورم: سلامی چون شکّر شیرین به مرد فضل و دانش، یار دیرین، رفیعیان اسماعیل سربلند و شادمان باد!
امّا مرحوم استاد والاقدر یکی از سه استاد خراسانی بودند که طلیعۀ فضل و دانش و سخندانی را در کشور ما گستردهاند؛ ادیب نیشابوری اوّل و ادیب نیشابوری دوّم و ادیب نیشابوری سوّم که این لقب ادیب را از خود استادان خراسان یافته بودند و یکی از تفضّلات خداوندی در حق بنده و دیگر فارغالتحصیلان دوره کارشناسی ادبیّات این بود که ادیب طوسی را دانشگاه تبریز از خاک بلوچستان به استادی دانشگاه تبریز فراخوانده بود و ما شاهد کلاسهای درس و نقد ادبی آن بزرگ بودیم و آنچه را بیهیچ تکلّف تقریر میکردند و از آسمان دانش خود باران دانش را در زمین درس فرو میریختند، همگان آویزۀ گوش و نقش دفتر میساختیم. ایشان دقایق دانش دانشوران را میشکافتند و گاه اصرار ما را که در کلاس بودیم و درخواست میکردیم که از اقیانوس اشعار و طبع وقّاد بهرهمند سازند پاسخ میدادند. یک روز قصیدهای بلند خواندند به مطلع:
افکند مرا گیتی آخر به بسی دستان
از منطقه مشهد در خاک بلوچستان
باری این یادنامۀ مشکختامه که به عطر بلاغت استادانی بزرگ، مشام جان را مینوازد به مقاله و اشعار استاد دانشمند مرحوم دکتر احمدی گیوی مزیّن است و نشان میدهد بیت زیر چه مصداق ژرفی دارد:
همیگفتم که خاقانی دریغاگوی من باشد
دریغا من شدم آخر دریغاگوی خاقانی
یکی از شاعران نامی تبریز در این یادنامه،استاد عابد تبریزی است که بیتهایی از چامه او را در حقّ استاد رفیعیان میآورم:
دل در کمند زلف نگاری بود به بند
گردد رها مباد خدایا ازین کمند
او کیست او که اینهمه دل پایبند اوست
او کیست او که برده بسی دل به نوشخند
یاری صدیق، عین وفا، معنی خلوص
بیزار از ریا و مبرّا ز رنگ و فند
نازان ازوست عابد تبریز گرچه او
نازد به خاک پاک ادبپرور مرند
خدمات اثرگذار و تهی از ریای دکتر رفیعیان به فرهنگ و دانشگاههای آذربایجان بسیار درخشان و زبانزد همگان است. از آن جمله مشارکت تأسیس واحد دانشگاه آزاد اسلامی در تبریز و تصدّی قائممقامیِ ریاست آن، که تا سالهای آخر عمر پربرکتشان ادامه داشته و مشحون از محبّت و دوستی و دانشجوپروری و زیباییهای اخلاقی و معنوی بود و گویی در خمیرۀ جانشان مصداق این معنی که «با شیر اندرون شد و با جان به در شود».
دانشگاه آزاد مرند، زادگاه این دانشمند خدوم و دانشگاه اهر و دیگر واحدها با رایزنی و پیشگامی آن مرحوم گشوده وگسترده شده بود. مرحوم رفیعیان، این چهرۀ شهرۀ خدمتگزاری در تهران هم بسیار شناخته شده بودند. همکاری با لغتنامۀ دهخدا و تحریر و تنظیم آن در حروف «ک» و «ر» پشتکار و ایمان رفیعیان را در خدمت به ادب و فرهنگ پارسی اثبات میکند.
یکی دیگر از وجوه خدمات اجتماعی و تربیتی آن مرحوم دعوت از سخنرانان مذهبی به مجالس دانشگاهی و عمومی مردم تبریز بوده است که از آن جمله دعوت از استاد علّامه محمدتقی جعفری بود که در دانشگاه تبریز صورت گرفت.
[۰:۳۸ pm, 03/07/2022] پیروز رفعیان: در محبوبیّت اجتماعی و قبول عامّۀ شادروان رفیعیان، این بس که مردم مرند و آذربایجان در ارتحال این شخصیّت نوعدوست، مراسم تشییع بسیار باشکوهی برپا داشتند و از تبریز تا مرند در پنجشنبه ۱۳/۴/۸۷ به طور کمنظیری شرکت کردند و وفاداری خود را بدو ابراز داشتند و این یادآور هنگامی است که سالها پیش که به نمایندگی مردم مرند در مجلس شورای اسلامی انتخاب شده بودند احساسات تابناکی از عموم نشان داده شده بود.
اینجانب به همه کسانی که در این یادنامه بذل عنایت فرموده و تفقّد و ارادت خود را به مقاله، شعر و یا نثر، زیب این مجموعه قرار دادهاند سپاسمندی خویش را تقدیم میدارم و به خاندان عزیز رفیعیان، بهویژه فرزند برومندشان جناب پیروز رفیعیان، تسلیت و دعای خیر دارم.