یادداشت/ تیپولوژی مسئولین در نمایشگاه ؛روزنوشت روز دوم نمایشگاه مطبوعات
یادداشت/ تیپولوژی مسئولین در نمایشگاه ؛روزنوشت روز دوم نمایشگاه مطبوعات
آرمان تبریز-فرهاد باغشمال /باران می‌بارد و هوا سرد است. خاصیت هوای سرد این است که مردم برای گرم شدن به سالن‌ها می‌آیند. بازار دید و بازدید مسئول جماعت داع است.

آرمان تبریز-فرهاد باغشمال /باران می‌بارد و هوا سرد است. خاصیت هوای سرد این است که مردم برای گرم شدن به سالن‌ها می‌آیند. بازار دید و بازدید مسئول جماعت داع است.
به گزارش خبرنگار ما در تبریز،مسئولان بازدید کننده نمایشگاه مطبوعات هم دوگونه‌اند: گونه اول که به زور روابط عمومی، با خدم و حَشَم برای بازدید از غرفه‌ها آمده‌اند و البته عنان کار دست مدیر روابط عمومی است و او مشخص می‌کند که در کدام غرفه توقف جایز است، در کدام غرفه توقف مستحب است و در کدامیک مستحب موکد! اگر بخواهی از لحاظ تیپولوژی ظاهری، این مسئولان را بشناسی که باید عرض کنم نفر وسطی است با کت چروکیده که به تن صاحبش زار می‌زند، به انضمام چندین و چند نفر بادمجان دور مشایعت کننده. وی موقع راه رفتن سینه‌اش را ۲۰ درجه به جلو سُر می‌دهد و دستانش ۳۰ درجه از عرض شانه عقب‌تر است چیزی در مایه‌های لوطی‌های فیلم‌های دهه چهل. فقط این عزیز دل‌انگیز کلاه شاپو ندارد.
گونه دوم از مسئولان در اصل فعلا مسئول نیستند. یعنی تا دیروز مسئول بودند و الان سودای پارلمان از آنها یک مسئول در حال احداث! ساخته است. تکلیف‌مداری و حس مسئولیت در چشمان آنها موج می‌زند البته فعلا! این خاصیت مسئول ایرانی است که بعد از بازنشستگی باز هم هوس خدمت در سر دارد و بعد از این که چند بار کاندیدا شد و چند ده میلیون پایانکار سی سال خدمت را بر باد داد، تازه یادش می‌افتد که برود در کار ساخت و ساز، واردات و از این قبیل خُرده‌کاری‌ها! بگذریم… داشتم می‌گفتم… مسئول سابق مورد بحث هم با دو سه نفر سینه چاک رسانه‌ای از نوع عاقبت‌اندیش به نمایشگاه می‌آیند که خدا را چه دیدی بلکه این یارو نماینده شد و سینه‌چاکان هم مدیران کل فردا! برای این قبیل مسئولان هم اندازه بزرگی و کوچکی و ایضا وضعیت سیاسی صاحب غرفه مطرح نیست. اینان در هر غرفه جلوس می‌کنند، عکس می‌گیرند و کارت ویزیت می‌دهند. در نظر این بزرگواران هر غرفه بسان یک صندوق رای است والخ…
اگر بخواهیم از تیپ ظاهری مسئول در حال احداث بگوییم که قابل عرض است که موقع راه رفتن کمی افتاده راه می‌رود با گردنی خم به یمین یا یسار که این گردن کجی، تمایل سیاسی وی را تا حدی هویدا می‌کند. وی در موقع راه رفتن دستانش را ۲۰ درجه از عرض شانه جلوتر حرکت می‌دهد، چیزی در مایه‌های به من عیال‌وار و عاجز کمک کنید!
خلاصه که مردم عادی کم به نمایشگاه مطبوعات می‌آیند مگر آنها که اسباب‌کشی دارند و نیازمند روزنامه باطله!
تا یادم نرفته عرض کنم که شازده داماد هم به نمایشگاه آمد. اصلا این یکی کلا معادلات انتخابات خاورمیانه را تحت‌الشعاع قرار داده و بس!
در مورد شازده داماد باید مفصل نوشت در مقال فعلی نمی‌گنجد. الباقی بماند برای فردا… اگر عمری بود. یا علی