غذای روح یا جسم؟!
غذای روح یا جسم؟!
آرمان تبریز-برای تهیه گزارش و موضوعی که فکرم را به خود مشغول کرده راهی نمایشگاه بین المللی تبریز می شوم.

گزارش از/ تانیش نیوز ط. شایان

آرمان تبریز-برای تهیه گزارش و موضوعی که فکرم را به خود مشغول کرده راهی نمایشگاه بین المللی تبریز می شوم.
سالن پروین اعتصامی خیلی شلوغ است. جای سوزن انداختن نیست. انگار شهر را در این سالن و سالن شهریار خالی کرده اند. اشتیاق برای خرید علیرغم گرانی محصولات ارائه شده، زیاد است. چند روز پیش هم نمایشگاهی در این دو سالن برپا بود یکی از سالن ها کم رونق و دیگری باوجود ازدحام مردم، ذوقی برای خرید نبود.
منشا هردو نمایشگاه تغذیه بود. یکی غذای روح، دیگری غذای جسم. اما این کجا و آن کجا؟
نمایشگاه صنایع غذایی که چند روز بعد از اتمام نمایشگاه کتاب و مطبوعات استان برگزار شده با استقبال بی نظیری روبرو شده است. جلوی بعضی از غرفه ها مردم صف بسته اند تا محصولات غذایی ارائه شده را بخرند. این محصولات علیرغم این که کالاهای اساسی نیستند و قیمتشان هم زیاد است مردم را به خود جذب کرده است.
دیدن این همه بازدید کننده و ذوق و اشتیاق مراجعه کنندگان به نمایشگاه و مقایسه آن با نمایشگاه مطبوعات استان آن هم بعد از ۴ سال برگزاری دلم را به درد آورد.
در طول برگزاری نمایشگاه بین المللی کتاب تبریز و مطبوعات استان با چند تن از مراجعه کنندگانی که راه گم کرده بودند گفتگو کردم و سخنانشان بعنوان یک ایرانی که دارای فرهنگ و تمدن ریشه دار و بالایی است بسیار ناامید کننده بود.
بسیاری از بازدید کننده ها تا نصف راه که می آمدند برمی گشتند و می گفتند این جا چیزی نیست! عده ای هم می پرسیدند چرا این غرفه ها را برپا کرده اید. این همه غرفه نشریات و خبرگزاری ها و … به چه درد می خورد؟
هرچند این سخنان مثل تیری بر قلبم می نشست اما، شاید راست می گفتند. واقعا به چه دردی می خورند؟
این سئوال را از یکی از مراجعه کنندگان پرسیدم من و من کرد ابتدا از جواب دادن طفره رفت ولی وقتی قول دادم نامش را درج نکنم به سئوالم پاسخ داد: «نشریات و کلا رسانه های مکتوب و دیجیتال اعتبار خود را از دست داده اند. رسانه ای که واقعیت را ننویسد؛ حرف دل مردم را ننویسد یا جرات نکند بنویسد به چه درد می خورد، امروزه رسانه ها دروغگو شده اند و….»
نمیدانستم چه بگویم یا چطور از حرفه مان دفاع کنم؟ جایی برای دفاع نبود.
و اما نمایشگاه کتاب هم دست کمی از نمایشگاه مطبوعات نداشت هرچند پررونق تر بود.
اگر از نواقصات و عیب و ایراد های نمایشگاه کتاب امسال که زیاد هم بود بگذریم عده ای از مراجعه کنندگان از گرانی کتاب گله می کردند اما در راه بازگشت همین مردم با دستانی پر از خوردنی باز می گشتند.
با دیدن این صحنه ها یاد سخنی از ویکتورهوگو افتادم « برای نابود کردن یک فرهنگ نیازی نیست کتاب ها را سوزاند، کافیست کاری کنید مردم آن ها را نخوانند ..».
روزگاری ایران از راه هنر، معماری، شعر، دانش و فناوری، پزشکی، فلسفه و مهندسی به شدت بر فرهنگ‌ها و مردم جهان تا نقاطی چون ایتالیا، مقدونیه و یونان، روسیه، شرق اروپا و آسیای میانه، شبه‌جزیره عربستان، جنوب شرق آسیا، شبه‌قاره هند و شرق آسیا اثر گذاشته‌ است اما امروزه مردمان همین دیار ترجیح می دهند تنقلات با قیمت زیاد بخرند اما سمت مطالعه نروند.
چه بر سر مردم آمده است؟ درست است که مشکلات اقتصادی، اجتماعی و گرفتاری های روزمره وقتی برای مطالعه نمی گذارد اما همین وقت را صرف بازی با گوشی هایمان می کنیم و تا نصف شب در فضای مجازی گشت و گذار می کنیم.
نمایشگاه امسال «کتاب تبریز» و مطبوعات و رسانه های استان فرصتی بود تا مردم را با کتاب اشتی داد اما متاسفانه نمایشگاه امسال آن هم بعد از چهار سال، نمایشگاه آزمون و خطا بود. استان آذربایجان شرقی پایلوت بود برای برنامه ای که نتایج آن از قبل مشخص بود. نمایشگاه مطبوعات و رسانه های استان که قبل از برگزاری حاشیه های زیادی داشت، بعد از برگزاری هم کاستی هایی داشت که در نمایشگاه های قبل چندان نمود نداشت.
نمایشگاه کتاب تبریز هم که نام بین المللی را یدک می کشید با انتقادهای زیادی چه از طرف ناشرین و چه از طرف مردم روبرو شد.
نمایشگاه امسال نه تنها نتوانست مردم را با کتاب و مطالعه آشتی بدهد بلکه ایراداتی داشت که شاید تاثیر بسیار منفی در نمایشگاه های آتی بگذارد و ذهنیت مردم را عوض کند.