آرمان تبریز-دکتر زینب محمدزاده/ چکیده:در این پژوهش علاوه بر دیدگاه ادبی به گلستان سعدی، این اثر از دیدگاهی اقتصادی مورد مداقه و بررسی قرار گرفته است و در آن مقوله های اقتصادی از منظر سعدی تبیین و امثال و حکم اقتصادی موجود در گلستان با توجه به کتابهای امثال و حکم استنباط و تبیین شده است.
واضح است که بخش قابل توجهی از محتوای گلستان را مباحث مربوطه به کوشش در طلب روزی، فقر درویش و ثروت غنی، قناعت، افراط و تفریط، پر نشدن دیده ی تنگ، قدرت پول و محتاج بودن اغنیا دربر گرفته است و بیان این موضوعات بر اثر تجربیات سعدی، مشکلات و تأثیرات اقتصادی عصر وی می باشد که در جامعه کنونی هر کدام از این مباحث به امور اقتصادی ما مربوط می شوند و این مشکلات جلوه گر و پررنگ تر می نماید. پس به منظور هموار کردن مسیر این تحولات و موانع اقتصادی باید این مقوله را شناخت و با نگاهی ژرف به سخنان بزرگان و تجربیات آنها در این زمینه که امروزه برای ما به صورت مثل و حکمت شکل گرفته اند شیوه های صحیح امور اقتصادی را در خانه و جامعه اعمال نمود.
کلید واژگان: امثال حکم، مقوله های اقتصادی، سعدی، گلستان
آثار ادبی ایران آینه ی اندیشه ها، باورها، هنرمندیها، عظمت روحی و فرزانگان ادب و فرهنگ ایران است. ایران در همه جا با ادبیات دیر پا و بالنده اش شناخته شده و سرمایه های ادبی ماندگاری چون امثال و حکم در ادب آن رقم زده شده است. مبدأ و پیدایش مثلها به تحقیق معلوم نیست ولی با جرأت می توان گفت سابقه ای دیرینه دارد. در مورد ضرب المثل کتابهای معدودی نوشته شده و افراد محقق و دانشمندی چون مرحوم دهخدا گردآورنده امثال و حکم، امیرقلی امینی نویسنده داستانهای امثال و احمد بهمنیاری گردآورنده داستان نامه های بهمنیاری و فرزانگان نام آور دیگری رنج فراوانی در گردآو
«مثل از نظر مرحوم دهخدا «علاقه ی شباهت چون در میان دو جمله باشد آن را تمثیل نامند و چون تشبیه ناشی الاستعمال و شایع باشد آن را مثل خوانند.»
(فرهنگ بیست هزار مثل و حکمت، ۱۳۸۲ ۳۹)
بنا به فرهنگ ناظم الاطباء، «مثل وصف حال، حکایت، افسانه و داستان مشهور شده است که برای ایضاح مطلب می آورند.» اما ملیح ترین این تعریفات، تعریفی است که «ابه دسن پیر» (Abbe De Saint Pierre) نویسنده فرانسوی بیان کرده است. «مثل صدایی است که از تجربه منعکس شده.» و این انعکاس به وجود آمده بر اثر تجربه را در اثر پربار متکلم شیرازی، (سعدی) می توان به وضوح لمس کرد.
گلستان مجموعه ای از حکایاتی است که از محفظه مشاهدات و گنجینه تجارب سعدی تراوش نموده و سرشار از اندرزها و حکمتهای اجتماعی، اقتصادی و اخلاقی می باشد و با توجه به مشکلات اقتصادی در هر دوره ای و جامعه ای کاربرد این امثال اقتصادی می تواند مؤثر واقع شود و چون امثال همیشه از دیدگاه ادبی مورد بررسی قرار گرفته اند این انگیزه ای شد تا علاوه بر دید ادبی از بعد اقتصادی به امثال و حکم بنگریم و آنها را بشناسیم و بشناسانیم و به عمق این جمله پی ببریم که در گفتن اثری هست که در نگفتن نیست.
۱- کوشش و کاهلی در کسب روزی
تلاش در زندگی یک اصل مهم برای رسیدن به موفقیتها و خواسته های آدمی از ابعاد گوناگون میباشد، با تلاش و کوششی که انسان به کار می گیرد به پیشرفت دست می یابد و خدا نیز در این امر یاری گر اوست و در مقابل یک گامی که انسان با همت برمی دارد چندین گام او را به سمت ترقی سوق می دهد و برعکس آن فردی که راحت طلب است همیشه از دیگران عقب می افتد.
از منظر سعدی فرد کاهل از فردی که در تکاپوست باز می ماند. وی معتقد است با اینکه خدا روزی رسان است ولی انسان برای کسب روزی باید کوشش کند تا از رفاه اقتصادی برخوردار شود.
«خـواب نـوشین بامداد رحیل بـازمی دارد پیــاده را ز سبیل»
کلیات سعدی. ۱۳۸۹: ۲۶)
«رزق اگر چند بی گمان برسد شرط عقل است جستن از درها»
(همان، ۹۴)
« گـرچـه برون ز رزق نتـوان خورد در طلــب کـــاهلی نشـــاید کـرد
غواص اگر اندیشه کند کام نهنگ هرگز نکند در گرانمایه به جنگ»
(همان، ۹۷)
«از تو حرکت، از خدا برکت»
(امثال و حکم دهخدا، ۱۳۹۰: ۱۱۴)
«الصبحه تمتع الرزق» خواب بامداد در روزی ببندد
(همان، ۲۵۵)
«تا شب نروی روز به جایی نرسی»
(همان، ۵۳۶)
«خواب، مشت پر کن نیست»
(همان، ۷۴۹)
«کوشش بیهوده به از خفتگی»
(همان، ۱۲۴۷)
«هر که جرد جمد، هرکه خسبد خواب بیند»
(همان، ۱۹۵۴)
«هرکه خواب است، روزیش در آب است»
(همان، ۱۹۵۶)
برای رسیدن به خاسته ها و رفاه، انسان باید سختی ها و مشقت هایی را متحمل شود هر سختی به دنبال خود آسانی به همراه دارد. در قرآن کریم نیز به این مسئله اشاره شده است «ان مع العسر یسراً» پس از هر سختی آسانی است.
(کلیات سعدی، ۱۳۸۹: ۹۶)
«به راحتی نرسید آن که زحمتی نکشید»
(امثال و حکم دهخدا، ۱۳۹۰: ۴۱۰)
«رنج امروز، آسودن فردایین بود»
(همان، ۸۳۲)
«رنج تحمل نکنی گنج نبینی»
(همان، ۵۳۴)
«رنج سخت کلید راحت است»
(فرهنگ جامع امثال و حکم، ۱۳۹۱: ۱۰۸۹)
«زر از معدن به کان کندن برآید»
(امثال و حکم دهخدا، ۱۳۹۰: ۹۰۳)
«نابرده رنج، گنج میسر نمی شود»
(همنا: ۱۷۸۰)
«نان را نمی جوند دهن آدمی بگذارند»
(همان، ۱۷۹۱)
۲- توانگری در قناعت
برخلاف تصور مردم عامه، قناعت کم مصرف کردن در امور اقتصادی نمی باشد. قناعت یعنی فرد در امور اقتصادی خود میانه روی و تعادل برقرار کند. انسانی قانع محسوب می شود که توانگری او را به اسراف و زیاده روی سوق ندهد و فقر او را به انحراف نکشاند و به اصطلاح «دخلش با خرجش جور دربیاید»
«قناعت یکی از صفات فاضله ی نفسانی است لذا برای رسیدن به اهداف نیک و داشتن قوای مالی مناسب و رفاه در زندگی باید این نیروی درونی همواره معادل باشد تا تعادل و توازن بیرونی برقرار شود.»
(قناعت و اسراف از نظر اسلام، ۱۳۸۰: ۹۹)
از منظر سعدی توانگری در قناعت کردن است، وی قانع بودن فرد را به داشته های خود بر چشم نداشتن به دست دیگران ترجیح می دهد.
«ای قناعت توانگرم گردان که ورای تو هیچ نعمت نیست»
(کلیات سعدی، ۱۳۸۹: ۸۰)
توانگری به قناعت به از توانگری به بضاعت»
(همان، ۱۵۰)
«القناعه کنز لایقنی» قناعت گنجی است که به پایان نرسد.
(امثال و حکم دهخدا، ۱۳۹۰: ۲۶۸)
«قانع بنشین و هر چه داری بپسند»
(همان، ۱۱۵۴)
«قناعت توانگر کند مرد را»
(همان، ۱۱۶۷)
«قناعت دوم بی نیازی است»
(همان)
«قناعت هرکه کرد آخر غنی شد»
(همان)
۳- ترک آز و رسیدن به بی نیازی
حریص شدن انسان ها از عواقب قانع نشدن انهاست. چون فرد، قانع به کم نیست همواره در جستجوی مادیات است و هرچقدر به دست می آورد سیر نمی شود و با حرص و آزی که در وجودش پرورش می دهد همیشه نیازمند می شود.
برای همین سعدی انسان حریص را همیشه نیازمند، گرسنه و گدا می شمارد.
«هر که برخود در سوال گشاد تــا بمیـــرد نیازمند بــود
آز بگــذار و پـــادشاهی کن گـــردن بی طمع بلند بود»
(کلیات سعدی، ۱۳۸۹: ۹۸)
«حریص با جهانی گرسنه است و قانع به نانی سیر»
(همان، ۱۵۰)
«اگر ریگ بیابان دُر شود، چشم گدایان پر نشود»
(همان، ۱۳۸)
«آزمند همیشه نیازمند است»
(امثال و حکم دهخدا، ۱۳۹۰: ۳۱)
«آز بگذار و پادشاهی کن»
(همان)
«انان که غنی ترند محتاج ترند»
(همان، ۴۵)
«گدا را گر همه عالم بدو دهند گداست»
(فرهنگ نوین مثل های فارسی، ۱۳۷۶: ۳۵۲)
«گردن بی طمع بلند بود»
(امثال و حکم دهخدا، ۱۳۹۰: ۱۴۹۳)
زیاد شدن حرص و طمع باعث می شود فرد به کارهای حرام نیز روی بیاورد و در نهایت حرص زیاد منجر به فقر می شود. امیرقلی امینی در داستانهای امثال در مورد کسی که بر اثر طمع ورزی چیزی از دست بدهد نوشته است:
«دیگش سرزار رفت»
(داستان های امثال، ۱۳۸۸: ۳۸۳)
یحیی برقعی نیز برای طمع کاری که به خاطر طمع زیاد دست به کار حرام می زند داستان مردی را آورده که هر روز به شیر گوسفندانش آب اضافه می کرد تا با فروختن شیر زیاد پول زیاد به دست آورد، عاقبت سیل گوسفندان او را هلاک کرد. وی در این مضمون مثلی با عنوان «آب در شیر دادن» استفاده کرده است.
۴- بی زری بی پری
زر یا به اصطلاح امروزی پول از نظر مردم عامه یکی از حلال مشکلات می باشد. پول به عنوان یک ابزار مبادله مورد استفاده قرار می گیرد. افزایش ثروت باعث خوشحالی بیشتر می شود ولی خوشبختی به وجود نمی آورد. نه پول و نه فقر هیچ کدام شادی نمی آورد.
«پول و ثروت جاده ی خوشبختی نیست، همانطور که فقر هم جاده ی شادی نیست»
(پول و قانون جذب، ۱۳۸۸: ۹۴)
سعدی قدرت پول در یک جامع را بیشتر از زور بازو می داند. از منظر او ثروت عامل بازدارنده در مقابل خطرات و بلایای گوناگون است.
«زر بده مرد سپاهی را تا سر بنهد وگرش زر ندهی سربنهد در عالم»
(کلیات سعدی، ۱۳۸۹: ۴۲)
«قمـر کــه زر دیـد سرو فرود آمد ور تــرازوی آهنیــن دوش است»
(همان ۱۱۶)
«هرکه زر در ترازوست، زور در بازوست»
(همان)
«چه خوش گفت ان تهدیدست سلحشور جوری زر بهتر از پنجاه من زور»
(همان ۹۶)
تا کار به زر بر می آید، جان در خطر افکندن نشاید
(همان ۱۴۶)
«ای زر تو خدا نه ای و لیکن به خدا ستار عیوب و قاضی حاجاتی»
(امثال و حکم دهخدا، ۱۳۹۰ ۳۲۶)
«بی زر نتوانی کنی با کسی زور»
(همان ۴۸۷)
«جوی زر بهتر از پنجاه من زور»
(همان ۵۹۲)
«زر بر سر پولاد نهی نرم شود»
(همان ۹۰۳)
«هر که زر ندارد پر ندارد»
(همان ۱۹۶۴)
در فرهنگ نوین مثل مشهور دیگری به کار رفته که تاثیر و قدرت پول را نشان می دهد و با توجه به اغراقی که در آن به کار رفته بیانگر این است که با پول هر کاری شدنی است.
«با پول سر سبیل شاه نقاره می زنند»
(فرهنگ نوین مثل های فارسی ۱۳۷۶ ۷۲)
یک ضرب المثل مشهور لهستانی در مورد پول وجود دارد که می گویند:
«وقتی پول دارم، همه مرا برادر خطاب می کنند.»
(روانشناسی پول ۱۳۸۴: ۲۳۳)
۵ ـ اسراف و عاقبت اندیشی
همانطور که قناعت حد وسط و میانه روی در امور به شمار می آید زیاده روی در مصرف هم اسراف و افراط است. اسراف از نظر اقتصادی خانواده های کم درآمد را نیازمندتر می کند و در افراد پر درآمد نیز موجب تغییر الگوی مصرف و تجمل پرستی می شود. و فقر را بر فقیران سخت تر می کند.
از منظر سعدی باید در همه چیز توازن و تعادل را برقرار نمود و فرد باید در دخل و خرج آموزش در زمان حال، آینده را هم در نظر داشته باشد.
«چوخ دخلت نیست خرج آهسته تر کن کـــه می گویند ملاحان سرودی
اگــر بـــاران به کـــوهستان نبـــارد به سالی دجله گردد خشک رودی»
(کلیات سعدی ۱۳۸۹ ۱۲۸)
«ابلهی که اون روز روشن شمع کافوری نهد زود بینی کش به شب روغن نباشد در چراغ»
(همان ۴۱)
«نه چندان بخور کز دهانت برآید نه چندان که از ضعف جانت برآید»
(همان ۸۳)
«اندک اندک خیلی و قطره قطره سیل گردد»
(همان ۱۵۵)
به دلیل پر اهمیت بودن موضوع اسراف در اقتصاد، امثال و حکم اقتصادی فراوانی در این مورد بیان شده است.
«آدم به کیسه اش نگاه می کند»
(امثال و حکم دهخدا ۱۳۹۰ ۲۳)
«پا را به اندازه گلیم دراز کنم»
(همان ۴۹۶)
«پول را از کاغذ نمی برند»
(همان ۵۱۷)
«مورد استفاده این مثل زمانی است که فرد در انجام دادن هر امری اسراف و افراط به خرج می دهد.
پول گردد و بازار دراز»
(فرهنگ نوین ۱۳۷۶ ۷۱)
«گردی پول اشاره به سکه دارد که گرد است و اگر از سویی پرتاب کنند مانند چرخی راه درازی را می پیماید، منظور از مثل این است که پول قدرت و توان خرید دارد و زود خرج می شود.»
(همان)
«چوخ دخلت نیست خرج آهسته تر کن»
(امثال و حکم دهخدا ۱۳۹۰ ۶۴۵)
«خرج اتینا می کنه»
(داستان های امثال ۱۳۸۸ ۳۲۷)
این مثل برگرفته از یک ترانه ی عامیانه شیرازی می باشد.
«نه فکر دنیا می کنه نه فکر عقبی می کنه هر چی که پیدا می کنه خرج اتینا می کنه»
(همان)
مورد استفاده این مثل زمانی است که هرگاه کسی پولی را در راه بیهوده خرج نماید چنین می گویند. در موردی واژه ی اتینا محمد علی جمال زاده معتقد است که اتینا به معنی شباش یا شادباش است.
قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود
(امثال و حکم دهخدا ۱۳۹۰ ۱۱۶۳)
۶ ـ فقر درویش و ثروت غنی
تقابل فقیر و غنی در هر جامعه ای و هر دوره ای جلوه خاصی دارد و با توجه به شواهد تاریخی و ادبی می توان گفت که تعداد کثیری از ثروتمندان فقیران را نادیده انگاشته و از آنها روی گردان بوده اند. سعدی در گلستان طرفدار فقر یا ثروت نیست بلکه هدف وی شناساندن راه های بی نیازی درویشان از دیگران و مورد انتقاد قراردادن ثروتمندان به طرز لطیف می باشد. وی معتقد است آنها تا حدی در نعمت و غفلت، غرق شده اند که توجهی به محنت و مشقت فقیران اطراف خود ندارند.
بس گرسنه خفت و کس ندانست که کیست بس جان به لب آمد که او بر او کس نگریست
(کلیات سعدی ۱۳۸۹ ۴۳)
آن که در راحت و تنعم زیست او چه داند که حال گرسنه چیست
حـال درماندگان کسی داند که کــه بــه احــوال خـویش درماند
(همان ۱۵۶)
سیر از گرسنه خبر ندارد سواره از پیاده
(امثال و حکم دهخدا ۱۳۹۰ ۱۰۰۰)
سیر گرسنه را مست و دیوانه پندارد
(همان ۱۰۰۱)
سیر غم گرسنه نخورد
(همان)
انسنان های فقیر و بی بضاعت قانع تر از ثروتمندان می باشند و اگر نان و مکانی نداشته باشند به اندک بسنده می کنند و غمی متوجه آنان نیست.
چو مرد در افتاد زجا و مقام خویش دیگر چه غم خورد همه آفاق جای اوست
شب هر توانگری به سرایی همی روند درویش هر کجا که شب آید سرای اوست
(کلیات سعدی ۱۳۸۹ ۹۴)
آه در بساط ندارد
(امثال و حکم دهخدا ۱۳۹۰ ۷۲)
از بی کفنی زنده است
(همان ۱۰۹)
«درویشی، دلخوشی»
(همان ۸۰۱)
«درویش هر کجا که شب آید سرای اوست»
(همان ۸۰۰)
افراد فقیر قانع تر از ثروتمندان هستند یا بسنده کردن به اندک محتاج اغیار نمی شوند و برای امرار معاش خود زیر بار منت قرار نمی گیرند و روی پای خودشان می ایستند و مناعت طبع خود را همواره حفظ می کنند و صورت خود را با سیلی سرخ می نمایند ولی از احتیاج خود فرومایگان دم نمی زنند.
«به نان خشک قناعت کنیم و جامه دلق بار محنت خود به که بار منت خلق»
(کلیات سعدی ۱۳۸۹ ۸۲)
«در پسی مردن به که حاجت پیش کسی بردن»
(همان)
«هر که نان از عمل خویش خورد منت حاتم طایی نبرد»
(همان ۸۶)
خلاصه ی داستان بیت فوق از گلستان سعدی چنین می باشد که حاتم طایی در بخشندگی شهره بود، چهل شتر قربانی کرده بود و همه به مهمانی او رفته بودند. حاتم در صحرا خارکنی را دید. گفت: چرا به مهمانی نمی آیی و خارکن نیز در جواب چنین گفت:
هر که نان از عمل خویش خورد منت حــاتم طایی نبـــــرد
نخورد شیر نیم خـورده ی سگ وربه سختی بمیرد اندر غار
تن بــه بیچـــارگی و گـرسنگی بنه و دست بیش سفله مدار
(همان)
این دست را مباد بر آن دست احتیاج
(امثال و حکم دهخدا ۱۳۹۰ ۳۳۳)
نتایج
با بررسی و مداقه در نگرش های سعدی در گلستان در می یابیم:
۱ ـ در میان سخنانی که سعدی در گلستان در مورد مباحث اقتصادی مطرح کرده است، به طور مستقیم و غیر مستقیم، ضرب المثل های گوناگون اقتصادی مستقیم بیشتر نمایان است.
۲ ـ فقری که سعدی در گلستان آن را مورد بررسی قرار داده است، با توجه به اوضاع نابسامان اقتصادی که پس از حمله مغول ها در ایران حاکم شده بود، بیش تر فقر فراگیر است که نمونه های بی شماری از این نوع فقر شامل حال اغلب مردم جامعه می شود و فقط عده ی کمی از افراد جامعه در رفاه هستند.
۳ ـ بیشترین امثال و حکمی که از گلستان سعدی استنباط شده است در مورد مفهوم مطرح اقتصادی، برتری زر بر زور به دلیل نشان دادن اهمیت پول و قدرت آن در جامعه می باشد.
۴ ـ به دلیل پر اهمیت بودن موضوع اسراف در اقتصاد، سعدی در گلستان فرد را از اسراف کردن بر حذر می دارد و به عاقبت اندیشی در امور سوق می دهد، اسراف از نظر اقتصادی خانواده های کم درآمد را نیازمندتر می کند و در افراد پر درآمد موجب تحمل پرستی می شود.
۵ ـ سعدی از اختلاف و شکاف اقتصادی طبقات مختلف و از بی توجهی حاکمان بر زیردستان، که موجب به وجود امدن نابسامانی های اقتصادی در بین یک نظام می شود شکوه می کند.
۶ ـ با توجه به امثال و حکم اقتصادی که در گلستان سعدی مورد مداقه قرار گرفت، در این مثالها این پتانسیل وجود دارد که به جای تعریف فشرده ای از اقتصاد به بررسی یک به یک مفاهیم و موضوعات اقتصادی مانند اجتماعی، اقتصاد بازار، اقتصاد جهان، اقتصاد رفاه، اقتصاد کار، اقتصاد معیشتی و اقتصاد مبادله ای پرداخته شود.
۷ ـ داشتن ثروت زیاد همیشه انسان را به خوشبختی سوق نمی دهد چه بسا افرادی که با وجود نیازمندی خود قناعت پیشه کرده اند و زندگی متعادل همراه با آرامش داشته اند. همان طور که اییگور نیز معتقد است در داشتن دارایی های عظیم نیست بلکه در اندک خواستن است.
کاربردی کردن اندیشه های بزرگان در امثال و حکم در توسعه امور اقتصادی یک جامعه می تواند موثر واقع شود.
زینب محمدزاده ؛دکترای تخصصی زبان وادبیات فارسی
منابع و ماخذ
۱ ـ امثال و حکم، دهخدا، علی اکبر،(۱۳۹۰)، تهران، انتشارات امیر کبیر، چاپ شانزدهم
۲ ـ چهارصد و پنجاه ضرب المثل فارسی، قیومی، فاطمه، (۱۳۸۵)، تهران، نشر قیوم، چاپ اول
۳ ـ داستان های امثال، امینی، امیر قلی، (۱۳۸۸)، تهران، انتشارات فروردین، چاپ اول
۴ ـ روان شناسی پول، فرنهام، ادریان، ارگارین، مایکل، مترجم شهلا یاسایی، (۱۳۸۴)، تهران، انتشارات جوانه رشد، چاپ اول.
۵ ـ فرهنگ بیست هزار مثلو حکمت، عظیمی، صادق،(۱۳۸۲)، تهران، انتشارات تنجمن استادان زبان و ادبیات فارسی، چاپ اول.
۶ ـ فرهنگ جامع امثال و حکم،مراقبی، غلامحسین، جهانی فوق، مجید، (۱۳۹۱) انتشارات دانشگاه تهران، چاپ اول.
۷ ـ فرهنگ لغت عامیانه، جمال زاده، محمد علی، (۱۳۸۲، تهران، انتشارات سخن، چاپ دوم.
۸ ـ فرهنگ نوین مثل های فارسی، ابریشمی، احمد، (۱۳۷۶)، تهران، انتشارات زیور، چاپ اول.
۹ ـ قناعت و اسراف از نظر اسلام، علی جانی، شیخ قاسم، (۱۳۸۰)، قم، نشر دارالکتاب جزایری، چاپ اول.
۱۰ ـ کاوش در امثال و حکم فارسی، برقعی، یحیی، (۱۳۶۴)، قم، نشر کتاب، چاپ دوم.
۱۱ ـ کلیات سعدی، فروغی، محمد علی، (۱۳۸۹)، مشهد، انتشارات آوای رعنا، چاپ اول.