به گزارش خبر فوری، الجزیره قطر در گزارشی به قلم “عبد الله عقرباوی” به مساله تنش ایران و اسرائیل و امکان حمله اسرائیل به سایت های هسته ای ایران پرداخته است. در زیر خلاصه ای از گزارش الجزیره ترجمه شده و ارائه می گردد.
بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، سالها پیش از به قدرت رسیدن، همواره مقابله با پروژه هستهای ایران را سنگ بنای سیاست خارجی و امنیتی خود می دانست. او در سال ۱۹۹۳ مقالهای را منتشر کرد و در آن، نسبت به خطری که این پروژه برای موجودیت اسرائیل دارد، هشدار داد.
نتانیاهو بارها اعلام کرده که “خطرناک ترین تهدید برای اسرائیل” نه در کشورهای عربی، بلکه در ایران وجود دارد. نتانیاهو در آن مقاله مدعی می شود که ایران تا هزاره جدید به بمب هسته ای دست خواهد یافت و تاکید دارد که اسرائیل باید به سرعت برای پایان دادن به این موضوع تلاش کند.
نتانیاهو در طول سال های طولانی حکومت خود، سیاست مقابله با پروژه هسته ای ایران را دنبال کرد. با این حال، این مسیر شکست خورده و او به شدت برای استفاده از نیروی نظامی (خارجی) جهت جلوگیری از فعالیت هسته ای ایران تلاش می کند.
اسرائیل به این ۵ دلیل به مراکز هستهای ایرانحمله نمیکند
تئوری امنیتی سنتی اسرائیل مبتنی بر تضمین برتری نظامی منطقه ای تل آویو و منحصربهفرد بودن نیروی بازدارندگی استراتژیک هستهای است که پایه های آن توسط اولین نخستوزیر اسرائیل، دیوید بن گوریون، و پس از او توسط مناخیم بگین بنا شد. نتانیاهو به این دکترین امنیتی تعلق خاطر دارد و آن را با تمام وجود دنبال می کند.
در سال ۱۹۸۱، در زمان نخست وزیری بگین، اسرائیل رآکتور هسته ای عراق را منهدم کرد. سپس در سال ۲۰۰۷، تأسیسات هسته ای سوریه در دوران نخست وزیری ایهود اولمرت، منهدم شد.
نتانیاهو بارها روابط خود با دولتهای دموکرات آمریکا را به دلیل مخالفت دائمی با هرگونه توافق بینالمللی با ایران در مورد برنامه هستهای این کشور به خطر انداخته است. رابطه اسرائیل و آمریکا پس از توافق ۱+۵ با ایران در سال ۲۰۱۵ به شدت شکرآب شد. نتانیاهو در کنگره آمریکا سخنرانی معروفی را انجام داد و در آن به دولت اوباما حمله کرد.
پیروزی ترامپ در انتخابات ۲۰۱۶ لحظه ای محوری در اتحاد نتانیاهو با رئیس جمهور سابق آمریکا و نامزد فعلی جمهوری خواه تلقی می شود. نتانیاهو بعد از پیروزی ترامپ، توانست او را متقاعد کند که از توافق هسته ای با ایران خارج شود. این مساله به اتحاد مجدد آمریکا و اسرائیل منجر شد و قدرت نتانیاهو را بالا برد.
اما سیاست نتانیاهو در تحت فشار قرار دادن دولت ترامپ برای اعمال تحریمهای اقتصادی بیشتر علیه ایران منجر به یک جهتگیری متفاوت از جانب تهران شد که خروج آمریکا از توافق هستهای را به فرصتی برای پیشبرد برنامه هسته ای و افزایش پیوسته درصد غنیسازی اورانیوم تبدیل کرد. ایران به قدرت هسته ای تبدیل شد و این مساله به یک تهدید بزرگ برای نتانیاهو بدل گردید.
بر اساس گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی، ایران کل ذخایر اورانیوم غنیشده خود را تا اواسط می ۲۰۲۲ به بیش از ۱۸ برابر افزایش داد و توانست سطح اورانیوم خود را به جای ۲۰۲ کیلوگرم بر اساس توافق هستهای، به ۳۸۰۹ کیلوگرم برساند.
نتانیاهو، در طول سالهای اخیر مجبور بود از گزینه جنگ مستقیم با ایران و حمله به پروژه هستهای تهران عدول کند و صرفاً روی تحریم های اقتصادی تهران سرمایه گذاری کند. با افزایش قدرت هسته ای ایران، تل آویو حمله به اهداف و منافع ایران در سوریه و عراق را مورد توجه قرار داد و مجموعهای از ترور مستشاران، فرماندهان سپاه پاسداران و دانشمندان و مهندسان مرتبط با پروژه هستهای ایران، بهویژه محسن فخریزاده را که «پدر پروژه هستهای ایران» تلقی می شود، در دستور کار خود قرار داد.
سیاست نتانیاهو در تحت فشار قرار دادن دولت ترامپ برای اعمال تحریمهای اقتصادی بیشتر علیه ایران منجر به یک جهتگیری متفاوت از جانب تهران شد که خروج آمریکا از توافق هستهای را به فرصتی برای پیشبرد برنامه هسته ای و افزایش پیوسته درصد غنیسازی اورانیوم تبدیل کرد
“جنگ سایهها” به سرعت برای رسیدن به هدف اصلی خود، که توقف یا عدم توقف پروژه هستهای ایران بود، آغاز شد. ایران دریافت که جبهه دریایی یکی از نقاط ضعف اسرائیل است و تهران از طریق آن میتواند به هدفگیری و ترورهای اعلام نشده اسرائیل پاسخ دهد. تهران در فاصله سالهای ۲۰۲۱ تا ۲۰۲۳ مجموعهای از حملات به کشتی های مرتبط با اسرائیل را در پاسخ به ترورهای اسرائیل انجام داد.
نتیجه “جنگ در سایه” ایران و اسرائیل به نفع اسرائیل نبود و دستاوردی راهبردی هم برای تل آویو نداشت. اینجنگ پروژه هستهای ایران را متوقف نکرده و حتی نتوانسته آسیب قابل توجهی به آن وارد کند. همچنین اسرائیل نتوانسته به اهداف خود در رابطه با نفوذ ایران در منطقه دست یابد و راهی برای جلوگیری از حمایت تهران از متحدانش در عراق، سوریه، لبنان و فلسطین پیدا کند.
اتفاقات روی داده بعد از ۷ اکتبر سال ۲۰۲۳ باعث تغییر شرایط درگیری ایران و اسرائیل شد. جو کنونی در منطقه (و عملیات های تروریستی اسرائیل) مشروعیت لازم را به ایران جهت ادامه حملات به عمق سرزمین هاش اشغالی می دهد. برخلاف آنچه نتانیاهو مایل است نشان بدهد، اسرائیل از نظر نظامی برتری قاطعی ندارد و حملات ایران عواقب سنگینی برای رژیم صهیونیستی در پی خواهد داشت. این مساله باعث شده که اسرائیل به ایالات متحده فشار بیاورد تا در جنگ با ایران شرکت کند.
با توجه به پیچیدگی هایی که انتخابات آتی ایالات متحده بر دولت دموکرات فعلی آمریکا تحمیل کرده و می کند، باید دانست که رفتن به سمت گزینه جنگ منطقهای با مشارکت ارتش ایالات متحده به تلاشهای دموکرات ها و نامزد ریاستجمهوری آنها، کامالا هریس، برای پیروزی در انتخابات خدمت نمی کند.
بر این اساس، وضعیت نظامی کشورها و دولت ها، تشدید تنش در منطقه، تعهد ایران به فراتر رفتن از صبر استراتژیک در برابر حملات اسرائیل و ارزیابی آمریکا مبنی بر اینکه حمله به تاسیسات هستهای ایران به معنای جنگ منطقهای خواهد بود و این جنگ دولت دموکرات آمریکا را به خطر خواهد انداخت، باعث می شود که اسرائیل نتواند به سایت های هسته ای ایران حمله کند. بنابراین، رویاهای نتانیاهو برای حمله به پروژه هسته ای ایران در بن بست است و مملو از تردید شده است.
منبع: خبر فوری